پيام
+
ديشب در خواب ديدم که بازگشته اي
و پَر داشتي , پرهاي سبزِ روشن
و هم دفترِ سياهي از مشق هاي خط خورده داشتي .
در خواب
باران گرفت .
ابرها تنها براي تو آسمانِ شب را تطهير کرده اند.
در خواب ...
ديگر نمي توانم گفت .
من لبريز از گفتنم , نه نوشتن .
بايد که اينجا روبروي من بنشيني و گوش کني .
... به زمان بينديش و شبيخون ظالمانه ي زمان !
آه ... اي گمشده اي من
روزي دوري تو مرا مي کُشد ...
غزل صداقت
94/1/27
رهبر يار کوچک
:'(
سعيد عبدلي
@};- أللّهــُــمَّ صَلِّ عَلي مُحَمــَّد وَ الِ مُحَمــَّد وَ عَجِّل فَرَجَهــُم@};-
شمس الظلام
:( @};-